آذر ۰۳، ۱۳۸۱

سلام
از آن زمان که کودکی نوپا بودم ، به ياد دارم هرگاه که می خواستم برخيزم ، به من آموخته بودند « يا علي » بگويم ، هر گاه می خواستم باری را بلند نمايم « يا علي » می گفتم ، اما « يا علي » چه بود ؟ و « علي » که بود ؟ نمی دانستم.

امروز هم که بزرگ شده و مطالعاتی در سيره و سرگذشت آن حضرت داشته ام ، باز هم بايد اقرار کنم که چيزی نمی دانم و درک جلوه های شخصيت ابر مردی که ماوراء شخص وي ، حتی برای اصحابش ناشناخته بود و هست ؛ برای فردی چون من ، ناممکن است مگر نمی از يمي.

سعدي ، با آن همه دانش ، آگاهی و سير و سياحت می گويد:

" کس را چه زور و زهره که وصف علی کند جبار در مناقب او گفته : هل اتي "

، مولوی بلخی با آن انديشه عميق و روح بلند درباره حضرت علی عليه السلام می گويد:

" در شجاعت شير ربانيستي در مروت خود که داند کيستي؟!

و ابوعلی سينا ، متفکر و فيلسوف شرق نيز در مقام تشبيه او چنين می گويد:

[علی عليه السلام نسبت به اصحاب ، مانند « معقول» بود نسبت به « محسوس »] و نيز می گويد : « علی عليه السلام در ميان ياران رسول خدا صلی الله عليه و آله مانند عقول قاهره نسبت به اجسام ماديه بود. » به راستی کدام بعد از ابعاد وجود علی عليه السلام را می توان بررسی کرد ؟ شجاعت ، عدالت ، سخاوت ، ايثار ، گذشت ، علم ، آگاهی و معرفت ، زهد و تقوا و ... کدام يک؟

علی عليه السلام ، شخصيتی است دارای ابعاد مختلف و جامع صفات اضداد ؛ حضرت فرمانروايی است پر قدرت و صلابت و در عين حال بردبار ، در ميدان جنگ دلاوری کم نظير ، در محراب عبادت عابدی گريان ، با دشمنان خشن و قاطع ، در برابر يتيمان و بيوه زنان مهربان و رقيق القلب ، سخاوتمندی بی مانند ، در عين حال ساده پوشی کارگر و کشاورز ، حکيمی دانا ، قاضی دادگر ، بی گذشت و دقيق النظر بود.

به راستی شناخت گوشه ای از اين دريای ناپيدا کرانه فضيلت ، تقوا و دانش، برای کسی امکان ندارد ، مگر خدايی که خالق اوست و حضرت خاتم النبيين صلی الله عليه و آله که معلم و مربی اوست و اولاد مطهرش که پرورش يافتگان مکتب او هستند ؛ تنها ايشان هستند که مقام و رتبت او را ، چنانکه هست ، درمی يا بند و ديگران را راهی به شناخت شخصيت والاي او نيست.

اميرالمؤمنين دريايی است از خصايص عالی بشری و جامع صفات ممتاز يک انسان برتر ، و به حقيقت انسانی کامل. ايشان در اين صفات ، تا آنجا پيش رفته که حتی دشمنانش نيز زبان به تمجيد او گشوده اند.



آذر ۰۲، ۱۳۸۱

سلام
اميدوارم همگي خوب وخوش وسلامت باشيد. داريم به شبهاي قدر نزديک ميشيم راستي درخواست شما در اين شبها از خدا چپست؟
پول و خونه ماشين رسيدن به يار ودلدار و...........ولي قبل از هر چيزاز خدا سلامتي بخواهيد سلامتي از هر چيز تو دنيا مهم تر ه
مادر بزرگ خدا بيامرزم هميشه ميگفت: تنت سالم باشه دلت خوش و هميشه از خدا ميخواست :يک شب تب ويک شب مرگ از
مريضي ويک گوشه افتادن وخوار و خفيف شدن مي ترسيد آخرش هم با يک سکته در کمال سلامتي فوت کرد حتي به يک دقيقه هم نکشيد
آدم تا دردمند نباشه قد سلامتي را نميدانند تن دردمند و آزرده بد چيزيه
تو اين شبها اول از همه از خدا سلامتي بخواهيد و عمر باعزت
مرا هم دعا کنيد تا سالم باشم و براي شما هي چرت وپرت بنويسم
سبز باشيد

آبان ۲۹، ۱۳۸۱

ميلاد کريم اهل بيت مبارک باد
باسمه تعالي

" کريم اهل بيت "
" انسان تا وعده نداده ، آزاد است . اما وقتی وعده می دهد زير بار مسئوليت می رود و تا به وعده خود عمل نکند رها نخواهد شد." (1)
امام حسن (عليه السلام)
شب نيمه ماه رمضان سال سوم هجرت ، زمين و آسمان شهر مدينه نور باران شد و عطر دل انگيز بهشتی خانه فاطمه و علی را پر کرد ، مولودی پا به هستی نهاد که نامش را حسن ناميدند...

پدر او امير مؤمنان علی بن ابيطالب عليه السلام و مادرش ، مهتر زنان ، فاطمه سلام الله عليها دختر پيامبر خداست.

پيامبر اکرم نام اولين نوه خويش را « حسن » نهاد که اين نام در جاهليت بی سابقه بود. امام حسن عليه السلام ، نه تنها از نظر علم، تقوي ، زهد و عبادت ، مقامی برگزيده و ممتاز داشت ، بلکه از لحاظ بذل و بخشش و دستگيری از بيچارگان و درماندگان نيز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. وجود گرامی آن حضرت آرامش بخش دلهای دردمند ، پناه مستمندان و تهی دستان و نقطه اميد درماندگان بود. هيچ فقيری از خانه آن حضرت دست خالی بر نمی گشت و هيچ آزرده دلی شرح پريشانی خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی کرد ، جز آنکه مرهمی بر دل آرزده او نهاده می شد. گاه پيش از آن که مستمندی اظهار احتياج کند و عرق شرم بريزد ، احتياج او را بر طرف می ساخت و اجازه نمی داد رنج و مذلت سؤال را بر خود هموار سازد.

امام حسن (ع) سه بار ، دارائي خود را با خدا قسمت کرد و دو بار از تمام مال خود برای خدا گذشت. (2)

درباره ويژگيهای عبادی امام مطالبی نقل شده است ، از جمله اينکه گفته اند آن بزرگوار درباره سفره حج و زيارت خانه خدا فرمود :

" شرم دارم که خداوند را ملاقات کنم در حاليکه پياده به خانه او نرفته باشم" پس بيست بار از مدينه با پای پياده به زيارت کعبه رفت. (3)

در صبر آن حضرت همين بس که مردی از شاميان گويد : روزی در مدينه شخصی را ديدم با چهره ای آرام ، بسيار نيکو و با ظاهری آراسته که سوار بر اسب بود ، درباره او پرسيدم . گفتند : حسن بن علی بن ابيطالب است ، خشمی سوزان سر تا پای وجودم را فرا گرفت و بر علی بن ابيطالب حسد بردم که چگونه چنين پسری دارد. نزد او رفته ، پرسيدم : آيا تو فرزند علی هستي ؟ و چون تأييد کرد ، سيل دشنام و ناسزا بود که از دهان من به سوی او سرازير شد . پس از آن که به ناسزاگويی پايان دادم از من پرسيد : غريب هستی ؟ گفتم : آری ، فرمود : با من بيا ، اگر مسکن نداری به تو مسکن می دهم و اگر پول نداری به تو کمک می کنم و اگر نيازمندی ، بی نيازت می کنم. من از او جدا شدم در حاليکه در روی زمين کسی محبوبتر از او نزد من نبود. (4)

بار الها ! توفيق الگو گرفتن از اين امام عزيز را به ما عنايت بفرما.

ولادت با سعات کريم اهل بيت امام حسن مجتبی (ع) ، گرامی با د

پی نوشت:

1- بحارالانوار، ج 78، ص 113

2- صلح امام حسن، شيخ راضی آل ياسين ص 40

3- اخبار اصبهان، ج 1، ص 44

4- الکامل فی الادب ، ح 1، ص 235
زيارتنامه امام حسن درود بر تو ای فرزند رسول پروردگار جهانيان درود بر تو ای فرزند اميرمؤمنان درود
بر تو ای فرزند فاطمه زهرا درود بر تو ای حبيب خدا درود بر تو ای برگزيده خدا
درود بر تو ای امين خدا درود بر تو ای حجت خدا درود بر تو ای نور خدا درود بر
تو ای راه خدا درود بر تو ای بيان حکم خدا درود بر تو ای ياری دهنده دين خدا
درود بر تو ای سيد پاک درود بر تو ای خوش کردار باوفا درود بر تو ای قائم
استوار درود بر تو ای دانای تأويل درود بر تو ای رهبر و رهنما درود بر تو ای
پاک پاکيزه درود بر تو ای پرهيزگار پاکيزه رفتار درود بر تو ای مقام حق و
حقيقت درود بر تو ای شهيد راستگو درود بر تو ای ابامحمد حسن فرزند علی رحمت
خدا و برکات او


آبان ۲۶، ۱۳۸۱

سلام
سرانجام بازگشتم
اول از تمامي دوستان که جوياي حال من بودن کمال تشکر را دارم
اينطور که پيداست من هنوز زنده هستم اميدوارم هرگز مريض نشويد
مناجات
الهي! آن چه بر ما آراستي، خريديم و از دو جهان، محبت تو گزيديم و جامه بلا بر تن خود بريديم و پرده عافيت دريديم.
الهي! از پيش خطر، از پس راهم نيست، دستم گير كه جز فضل تو پشت و پناهم نيست.
يكي را دوست مي‏خواند و يكي را مي‏راند و كسي سر قبول و ردّ او نمي‏داند.
------------------------------------------------------
تا از خودپرستي فارغ نشوي، خداپرست نتواني بودن. تا بنده نشوي، آزادي نيابي. تا پشت بر هر دو عالم نكني، به آدم و آدميت نرسي. تا از خود بنگريزي، به خود نرسي. اگر خود را در راه خدا نبازي و فدا نكني، مقبول حضرت نشوي. تا پاي بر همه نزني و پشت بر همه نكني، همه نشوي و به جمله راه نيابي. تا فقير نشوي، غني نباشي و تا فاني نشوي، باقي نباشي…
عين القضاة همداني







آبان ۱۱، ۱۳۸۱


سلام
اين تصوير زيبا يک دوست براي من فرستادن دستش درد نکنه