مرداد ۲۸، ۱۳۸۱

سلام
و به اين سان حكومت دكتر مصدق را ساقط كردند

اگر تاريخ طولاني ميهن را مرور كنيم مي بينيم كه زمان وقوع بيشتر رويدادهاي شوم، ماه ميلادي اوت (دهم مرداد تا نهم شهريور) بوده است كه سياهترين آنها تصرف ايران به دست اسكندر در اوت 330 پيش از ميلاد، امضاء قرارداد تقسيم ايران ميان انگلستان و روسيه در 31 اوت 1907، امضاي قرار داد وثوق الدوله با انگلستان معروف به قولنامه فروش ايران در 9 اوت 1919، ورود نيروهاي خارجي به ايران در 25 اوت 1931 و سپس اشتغال نظامي آن به مدت چهارسال و بالاخره براندازي حكومت منتخب مردم در 19 اوت 1953 (28 مرداد 1332، روزي چون امروز). براندازي 28 مرداد ضربه بزرگي به دمكراسي در تاريخ 2594 ساله آن نيز به حساب آمده است.
خيابانهاي تهران از بامداد 27 مرداد تقريبا خلوت شده بود و اين فرصت مناسبي به «كرمپت روزولت» مأمور انجام طرح براندازي داده بود كه با كمك عوامل انگلستان و وابستگان داخلي و كساني كه با تغيير حكومت درهاي مقام، قدرت و پول و فرصتهاي ديگر را به روي خود باز مي گردند. از طريق پخش پول نقد ميان اوباش تهران و گروهي از چاقوكشان و باج خورهاي محله بدنام (شهرنو) آنان را به خيابانها بياورند. عده اي از افسران هم كه بسياري شان از پيش در ساختمان سفارت آمريكا پناهنده شده بودند به آنان پيوستند و بر ضد حكومت دكتر مصدق به تظاهرات پرداختند و دست به تخريب زدند و ساختمان چند روزنامه هوادار نخست وزير را آتش زدند. در اين ميان افرادي از آنان و گروهي از نظاميان به خانه دكتر مصدق در خيابان كاخ جنوبي (فلسطين) كه در عين حال دفتر كار او نيز بود حمله بردند كه از آن دسته اي نظامي به رياست سرهنگ ممتاز دفاع مي كردند. در اين محل، زد و خورد ميان طرفين ساعتها طول كشيد كه همراه با تلفات بود و اين امر فرصت خوبي براي دكتر مصدق و ساكنان خانه او و حاضران در انجام فراهم آورد تا به منازل اطراف بروند.
سرانجام خانه تصرف و غارت شد و با انتقال سرلشكر فضل الله زاهدي ـ كه او را در يك تانك پنهان كرده بودند ـ به باغ بيسيم (راديو تهران واقع در چهار راه سيدخندان و محل كنوني وزارت پست و تلگراف كه آن زمان در خارج از شهر بود) و نطق او از راديو و خواندن نامه نخست وزير شدنش، كودتا پيروز شد و ... جزئيات بيشتر را در صفحه ششم شماره هاي 28 و 29 مرداد سال 1372 روزنامه همشهري كه به مناسبت چهلمين سالروز اين براندازي به چاپ رسيد مي توانيد بخوانيد. «كرميت روزولت» رئيس دفتر «سيا» در خاورميانه كه با چرچيل نخست وزير وقت انگلستان قبلا ملاقات كرده بود چند سال پيش در كتابي در توجيه عمل خود نوشته است كه اگر اين اقدام صورت نمي گرفت ايران تا كمونيست شدن فاصله اي نداشت و همه تدابير غرب براي محاصره و در قفس انداختن كمونيسم شوروي نقش بر آب مي شد. با وجود اين گفته شده كه اسناد «سيا» در اين زمينه مفقود شده است! درباره اين رويداد كه مسير تاريخ ايران و سرنوشت ايرانيان را تغيير داد كتاب هاي متعدد به زبان هاي مختلف نوشته شده است.

حريق سينماي ركس آبادان

19 اوت در سال 1979 (28 مرداد 1357 ه. خورشيدي) در ساعات شب سينما ركس شهر آبادان آتش گرفت و نيمي از تماشاگران فيلم (طبق گزارشها 377 تن) كشته شدند. ظاهرا حريق عمدي بود. هنوز چگونگي و يا عاملين اين حريق كه باعث تشديد انقلاب و سقوط سلطنت شد به درستي روشن و اعلام نشده است
برداشت ازسایت ايران هيستوری

مرداد ۲۵، ۱۳۸۱

سلام
چندتا نرم افزار جالب
اول ازهمه ياهومسنجر فارسي
چندتا برنامه نرم افزاري جالب براي عاشقان نجوم
اول اين برنامه برنامه جالبيه حدود 2.5 مگ هم حجمش است
اين برنامه درمورد وضعيت ماه است حجمش حدودا500کیلو بايت است وضعيت ماه را در روز هاي مختلف نشان ميدهد.اين برنامه يك شبيه‌ساز سه‌بعدي كهكشان مي‌باشد. اين برنامه كه Celestia نام دارد و در رده برنامه‌هاي آموزشي دسته‌بندي مي‌شود شما را قادر مي‌سازد نظاره‌گر اتفاقاتي باشيد كه در همان لحظه در كهكشانها اتفاق مي‌افتد. همچنين مي‌توانيد با كند يا تند كردن زمان، به گذشته و آينده جهان برويد. همچنين Celestia شما را به يك سفر آموزشي در منظومه شمسي مي‌برد
سايت آسمان وزمين
اين سايت هم مربوط به ستاره شناسي با بخشهاي متنوع
سايت راديو اسکاي با کلي چيز براي دانلودکردن



مرداد ۲۴، ۱۳۸۱

سلام
يک سايت جديد کشف کردم تقربيا مثل آينه است
ماهنامه سلام بچه هاي براي بچه هاي عزيز و مجله پوپک براي کوچولوهاي عزيز
مجله اينترنتي بخارا زيبا ومملو از مطالب آموزنده به قلم جمعي از فرهيختگان
اين هم مخصوص اتومبيل دوستان شما در اين سايت ميتوانيد قسمت هاي زيررا مشاهده کنيد
اخبار - سرویس - اتومبیل های کلاسیک ایران - اتومبیل های اسپورت ایران - برنامه های فدراسیون اتومبیل رانی - فروش اتومبیل های ویژه - طراحی
جمعه خوبي داشته باشيد











مرداد ۲۰، ۱۳۸۱

سلام
شهادت بانوي دوعالم را تسليت ميگويم
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ ياسَيِّدَةَ نِسآءِالْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا والِدَةَ الْحُجَجِ عَلَى النّاسِ اَجْمَعينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَمْنُوعَةُ حَقُّها اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اَمَتِكَ وَابْنَةِ نَبِيِّكَ وَزَوْجَةِ وَصِىِّ نَبِيِّكَ صَلوةً تُزْلِفُها فَوْقَ زُلْفى عِبادِكَ الْمُكَرَّمينَ مِنْ اَهْلِ السَّمواتِ وَاَهْلِ الاْرَضينَ
سلام بر تو اى بانوى زنان جهانيان سلام بر تو اى مادر حجتهاى الهى بر مردم همگى سلام بر تو اى ستم ديده اى كه از حق او جلوگيرى كردند خدايا درود فرست بر كنيزت و دختر پيامبر و همسر وصى پيامبرت درودى كه منزلت و مقامى به او دهد برتر از منزلت بندگان گراميت از اهل آسمانها و اهل زمين

مرثيه مادر مادر براي عاشقان خانم فاطمه زهرا
زندگينامه حضرت زهرا(س) و ناگفته هاي شيعه و نامه عمر به معاويه واعترافات او را بخوانيد

نور چشم رحمه للعامين
مريم از يك نسبت عيسى عزيز
از سه نسبت حضرت زهرا عزيز
نور چشم رحمه للعالمين
آن امام اولين و آخرين
آنكه جان در پيكر گيتى دميد
روزگار تازه آيين آفريد
بانوى آن تاجدار هل اتى
مرتضى مشگل گشا شير خدا
مادر آن مركز پرگار عشق
مادر آن كاروان سالار عشق
آن يكى شمع شبستان حرم
حافظ جمعيت خير الامم
تا نشيند آتش پيكار و كين
پشت پا زد بر سر تاج و نگين
و آن دگر مولاى ابرار جهان
قوت بازوى احرار جهان
در نواى زندگى سوز از حسين
اهل حق حريت آموز از حسين
سيرت فرزندها از امهات
جوهر صدق و صفا از امهات
مزرع تسليم را حاصل بتول
مادران را اسوه كامل بتول
بهر محتاجى دلش آنگونه سوخت
با يهودى چادر خود را فروخت
آن ادب پرورده صبر و رضا
آسيا گردان و لب قرآن سرا
گريه هاى او ز بالين بى نياز
گوهر افشاندى به دامان نماز
اشك او برچيد جبريل از زمين
همچو شبنم ريخت بر عرش برين

(اقبال لاهورى)




مرداد ۱۷، ۱۳۸۱

سلام

روز خبر نگار را به همه خبرنگاران و وب لاگ نويسان عزيز تبريک ميگويم

دیروز يعني پنجشنبه باشگاه خبرنگاران جوان مراسمي به مناسب اين روز برگزار کرد وبرو بچه هاي جوجه خبرنگار را به کلک چال برد
البته بماند که مراسم قرار بود ساعت هفت ونيم شروع بشه ولي ساعت نه تازه بچه ها سوار ميني بوس شدن
و بعد ازکلي وقت کش تازه به کلک چال که رسيدن اجازه ورود به آنها داده نميشد تازه بعد ازکلي معطلي و هماهنگي برو و بيا اجاره ورود داده شد انکار اونجا منطقه نظامي بود بچه خبرنگا ر را تا اونجا که ميشد با ميني بوس بالا بردن از اونجا به بعد هم پياده تا مزار شهداي کلک چال تپه نورالشهدا بالا رفتنند
بالا رفتن جوجه خبرنگار هم ماجرايي بود بس ديدني من نميدانم کدام عقل کلي همچينين پيشنهادي داده بودتا بچه ها باشگاه روز خبر نگار کلک چال برن
خلاصه بعد ذکر قاتحه براي شهدا همه سرازير شدن براي صرف ناهار
ودريافت هدايا ناهار را قرار بود کلک چال بخورن که ريس باشگاه آقاي ابراهيم زادگان از بچه ها خواست که بريم باشگاه وناهار بخوريم
اين ريس باشگاه چقدر مثل کاووسي مدير مسئول شهر قشنگ حرف ميزد مخموصا زماني که از بچه خواست برن باَشگاه وناهار بخورند عده اي مخالفت کردن گفت متوجه نشديد من چي گفتم من ميگم بريم باشگاه ناهار بخوريم هم راحت تر است هم غذا تا اينجا برسه ممکن خراب بشه متوجه شدين که من چي گفتم. انکار خود کاووسي بود چقدر اين رسانه صدا وسيما روي مردم اثر دارد حتي روي رييس وروسا
درضمن آقاي رحماني هم قرار بود براي بچه ها باشگاه سخنراني کنند ولي انکار کار داشتند و سرشان شلوغ بود ونيامدند
ناهار جوجه کباب وکباب کوبيده با ماست نوشابه بود
وبعد همه خبرنگاران با تني خسته وشکمي سير به خانه هاشان برگشتن
گزارش گر نفوذي وبلاگ شهر گلنار بانو

اين مقاله را هم از بي بي سي بخوانيد
واين مقاله را از روز نامه جام جمبخوانيد


مرداد ۱۵، ۱۳۸۱

سلام
يک ويروس ياب همراه با ديکشنري ويروس ها
دانلود ويروس ياب
اين هم يک سايت ديگه به نام دکتر وب
راستي من چند روز نميتونم وبلاگ هاي پرشين بلاگ را ببينم شما ميتونيد ببينيد اگر ميدونيد چه بايد کار کنم به من هم بگيد

مرداد ۱۴، ۱۳۸۱

سلام
لوگوها نمايان هستند اگر نيستنند مرا خبر کنيد

مرداد ۱۱، ۱۳۸۱

سلام
اين هم لوگوهاي من هر کدام را دلتان خواست برداريد گوشه وبلاگتان بگذاريد
شما فقط نوشته داخل مستطيل زير لوگوي را که ميخواهيد انتخاب کرده کپي سپس در وبلاگ خودتان پیست يا منتقل کنيد
خداخيرتان بدهد
1.gif


2.gif

3.gif

4.gif

5.gif

6.gif

7.gif

8.gif

مرداد ۱۰، ۱۳۸۱

لحظه ديدار نزديك است .
باز من ديوانه ام، مستم .
باز مي لرزد، دلم، دستم .
باز گويي در جهان ديگري هستم .
هاي ! نخراشي به غفلت گونه ام را، تيغ !
هاي ! نپريشي صفاي زلفم را، دست!
آبرويم را نريزي، دل !
- اي نخورده مست -
لحظه ديدار نزديك است
سلام
(( - نازلي! بهارخنده زد و ارغوان شكفت.
در خانه، زير پنجره گل داد ياس پير.
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه ميفكن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار... ))
نازلي سخن نگفت،
سر افراز
دندان خشم بر جگر خسته بست رفت.
***
(( - نازلي! سخن بگو!
مرغ سكوت، جوجه مرگي فجيع را
در آشيان به بيضه نشسته ست! ))
نازلي سخن نگفت
چو خورشيد
از تيرگي بر آمد و در خون نشست و رفت.
***
نازلي سخن نگفت
نازلي ستاره بود:
يك دم درين ظلام درخشيد و جست و رفت.
نازلي سخن نگفت
نازلي بنفشه بود:
گل داد و
مژده داد: (( زمستان شكست! ))
و
رفت...

*****